
زمانی که من کوچک بودم در اولین روزهایی که به مدرسه میرفتم و اولین کلماتی که در مدرسه یاد گرفتم اینها بودند
(بابا آب داد بابا نان داد) بعدها که بزرگتر شدم همه انسانهایی که از من بزرگتر بودند و دوروبرم بودند که به نوعی شاگردان همین عالمان دین بودند می گفتند خدا روزی رسان است فقط خداست که روزی میدهد باید روزی را از خدا طلب کرد و بس
هرچقدر که بزرگتر می شدم به این عقاید بیشتر شک میکردم وسوال های بیشتری در ذهنم شکل می گرفت این سوالات را نمی توانستم از همه بپرسم سوالاتی از این دسته که آیا افکار ،اندیشه و تلاش های ما تاثیر بر زندگی روزانه ما دارند؟ آنچه دارودسته خدای عرب می گوید افکار ما باید یک و نیم هزار ساله و از زمان پیامبر اسلام باشد اندیشه نو در اسلام کفر است و تلاش باید فقط در راه جهاد و کشتار باشد پس بنابراین هیچ وقت اجازه نداشتم در این راستا سوال بپرسم ۳۵ میلیون جمعیت افغانستان به همین شکل توسط کارمندان خدای عرب به خواب غفلت فرستاده شدند شاید به خاطر این است که مردم هیچ وقت از نیروی درونشان آگاه نمی شوند و همیشه درمانده محتاج و ناتوان باقی می مانند تا این فرهنگ عرب پرست و سنگ پرست همچنان بازار داغ در افغانستان داشته باشد
همچنان که ما به سمت سنگهای عربستان (غرب) سجده می کنیم خورشید ی که جهان را روشن میکند از شرق طلوع می کند
آقای تتسو ناکامورا ژاپنی/جاپانی مشهور به کاکا مراد اقغانستان کاکامراد در سال ۱۹۴۶ در شهر فوکووکا ژاپن چشم به جهان گشود. پس از تحصیل در رشته پزشکی در سال۱۹۸۴ به پاکستان رفت تا به درمان بیماران جذامی در آنجا بپردازد.
دو سال پس از آن به افغانستان رفت و در یکی از روستاهای دوردست یک درمانگاه و نهاد غیردولتی “خدمات درمانی صلح ژاپن” (پیاماس) ایجاد کرد.این نهاد خیریه در اوج فعالیتش ده درمانگاه راه انداخت که در کنار کمک به دیگر بیماران، به درمان پناهجویان و بیماران جذامی میپرداخت
اما در این میان کاکامراد متوجه شد که این ملتی که توسط فریب کاران عرب پرست به خواب غفلت فرستاده شده اند برای ادامه بقا نیاز به چیز های مهم تری هم دارند به طور مثال( آب و نان) بنابراین او تصمیم گرفت که به مردم مظلوم افغانستان آب فراهم کند و روزی برساند کاری که خدای عرب در انجامش ناکام مانده بود او شروع کرد به جستجو و دنبال کردن رگه های آب در زیر زمین
زمانهایی که کارمندان خدای عرب به داخل مسجد ها نقشه انتحاری ، کشتار، قارت ، چپاول و تجاوز به ناموس مردم را به نام جهاد می ریختند کاکا مراد سنگ لاخ ها را طی می کرد و قطره های آب را برای ادامه حیات در این سرزمین خشکیده جستجو میکرد زمانی که دارو دسته الهیون مردم مظلوم افغانستان را به راکت و توپ میبستند کاکامراد برای ایجاد کردن چاه های آب، بند های آب و سیرآب کردن دره های خشک و مرگبار ننگرهار تلاش میکرد
زمانی که دولت مردان افغانستان در ارگ ریاست جمهوری مشغول زنا و لواتت بودند
کاکا مراد تلاش میکرد تا نان برسر سفره مستضعفین که توسط کارمندان خدای عرب به خواب غفلت فرستاده شده بودند بگذارد و لبخند بر لبان آنها بنشاند و چراغ امید را در دل آنها روشن کند بدون اینکه توقع پرستش یا سجده از آنها داشته باشد او هزاران چاه و بند آب را درننگرهار ا افغانستان ایجاد کرد و نیم میلیون انسان را از قحطی نجات داد به نیم میلیون انسان روزی رسانی کرد
او دره های مرگ را به دره زندگی ، شادابی و سرسبزی تبدیل کرد او تلاش می کرد تا نهال تلاش راکه کاشته بود در اندیشه های نسل های بعدی نیز بپروراند اما نمی دانست که نوکران سنگ پرست عرب مخالف پرورش اندیشه ها در افغانستان هستند
سرانجام کارمندان خدای عرب جان این فرشته ای که حیات به مردم هدیه میکرد را گرفتند و او را از ادامه حیات محروم کردند
آقای تتسو ناکامورا یا کاکامراد نازنین
همچنان که این مقاله را می نویسم اشک از چشمانم جاری شده است و نمی دانم که چطوراین همه زحمات ،انسانیت ، دوستی و همدلی شما را در کلمات بگنجانم
فقط می خواهم با قلبی پر از سپاس و چشمانی پر از اشک از حضور مبارک شما ، خانواده گرامیتان و تمام مردم ژاپن/جاپان معذرت خواهی کنم امیدوارم روزه مردم من با یادگاری هایی که شما در افغانستان به جا گذاشته اید از خواب غفلت بیدار بشند شما را الگو قرار دهند و راه شما را ادامه دهند
کاش می شد به جای خدای عرب خدای تو را پرستش کرد چون که خدای عرب قاتل است ، می کشد ، می سوزاند ، سنگسار می کند ، تجاوز میکند ، غارت میکند ، انتحاری میکند ، جهاد می کند ، سر می برد
اما انگار خدای تو حیات می بخشد ، زندگی می بخشد ، شادابی می بخشد ، امید وفراوانی می بخشد ، دوستی همدلی و صداقت می بخشد ، آب و روزی می رساند ، چنان که همه این ها را در زلالی رفتار و باورهایت و هر آنچه برای ما به ارث گذاشته می شود دید
نویسنده ناصر سروری