معرفی ولایت کابل
ولایت کابل در زون مرکزی کشورموقعیت دارد ، مرکز آن شهر کابل است که پایتخت افغانستان نیز میباشد.
اين ولايت در شمال غرب با پروان، در شمال شرق با کاپیسا، در شرق با لغمان، در جنوب شرق با ننگرهار، در جنوب با لوگر و در جنوب غرب باولایت میدان وردگ سرحد مشترک دارد.
ولايت کابل دارای ۴۵۸۵ کیلومتر مربع مساحت بوده و بیشتر از نصف (۵۶.۳٪) آن کوها و دشت های ناهموار تشکیل میدهد در حالیکه یک بر سه حصه آن (۳۷.۷٪) را زمین هموار تشکیل میدهد.
ولایت کابل به اساس معلومات اداره احصايه مرکزی سال ۱۳۹۱ خورشيدی در حدود ۳۹۵۰۳۰۰ نفوس دارد.
کابل مرکز اقتصادی و فرهنگی افغانستان میباشد و در ۱،۸۰۰ متری بالای سطح دریا در درهای دراز و باریک بین کوههای هندوکش را شکافته و در طول دریای کابل امتداد یافته است.
این شهر همراه با ولايات کندهار ، هرات ومزار توسط بزرگراههای حلقوی که در سرتاسر کشور امتداد یافته وصل شده است. کابل همچنین مسیر اصلی شاهراه جلال آباد که به سوی پشاور پاکستان می رود میباشد.
کابل دارای اماکن تاریخی ، مساجد ، زیارتگاه ها ، باغهای تاریخی و دروازه های مشهور، شاعرای نامی و نویسنده های بلند پایه میباشد.
اين ولايت که اقوام تاجک ،پشتون و هزاره را در خود جا داده است مردم آن اغلبا به زبانهاى دری وپشتو تکلم نموده وسنی مذهب هستند. تعدادی از اهل تشیيع، هندو و سیکها نیز در این ولایت بویژه در مرکز آن اقامت دارند.
دروازه های مشهور اين ولايت عبارت از دروازه سفید ، دروازه لاهوری ، دروازه گذرگاه ، دروازه سردارجانخان میباشد . کوتل های ارغنده و خیر خانه را هم دارا است
ولایت کابل ١٠٥٣ قریه و ۱۴ ولسوالی ( ده سبز، چهار آسیاب، پغمان، موسهی، قره باغ، استالف، فرزه، کلکان، گلدره، میربچه کوت، سروبی، بگرامی، خاکجبار و شکردره) دارد، همچنان شهر کابل دارای ۲۲ ناحیه میباشد.
کابل، پایتخت جمهوری اسلامی افغانستان مطابق تخمین سال ۲۰۱۵–۲۰۱۶ با جمعیتی حدود ۳٬۶۷۸٬۰۳۴ نفر و مساحتی حدود ۲۷۵ کیلومتر مربع است که در ولایت کابل (استان کابل) واقع شدهاست. کابل همراه با دیگر توابع (ولسوالیها)، جمعیتی بالغ بر ۴٬۳۷۲٬۹۷۷ میلیون نفر و مساحتی در حدود ۴۲۵ کیلومتر مربع دارد و در آن از همه قومیتهای اصلی افغانستان زندگی میکنند. بر اساس شواهد رشدشهرنشینی حکایت از مهاجرت گسترده از سایر نقاط افغانستان به این شهر دارد. بر این اساس کابل شصت و چهارمین کلانشهر جهان و در ردهٔ پنجمین شهر جهان از نظر سرعت رشد جمعیت قرار دارد.
کابل مرکز اداری و سیاسی افغانستان میباشد و در ۱٬۸۰۰ متری بالای سطح دریا در درهای دراز و باریک بین کوههای هندوکش را شکافته و در طول دریای کابل امتداد یافتهاست. این شهر همراه با قندهار، هرات و مزار شریف توسط بزرگراههای حلقوی که در سرتاسر کشور امتداد یافته وصل شدهاست. کابل همچنین مسیر اصلی شاهراه جلالآباد که به سوی پیشاور پاکستان میرود میباشد.
محصولات اصلی کابل شامل میوه تازه و خشک، قالیچه افغان، چرم و محصولات پوست گوسفند، لباسها و اسباب محلی و نسخههای محصولات باستانی میباشد. جنگهای ۱۹۷۸–۲۰۰۱ این صنعت را مختل کرد و به اقتصاد صدمه بسیاری وارد کرد.
شهر کابل قدمتی ۳٬۵۰۰ ساله دارد؛ پادشاهان بسیاری سالها روی شهر به خاطر موقعیت استراتژیکی آن که در طول مسیرهای جنوب و مرکز آسیا قرار گرفته جنگ میکردند.[۴] کابل در طول تاریخ توسط امپراتوریهای بزرگ زمان خودش حکومت میشدهاست. در حدود ۵ قرن قبل ازمیلاد مسیح توسط هخامنشیان و بعدها توسط سلوکیان، پادشاهی موریا، کوشانیان، سلسله مغولان، صفویه، غزنویان و غوریان اداره و کنترل میشدهاست. از سال ۱۵۰۴ تا ۱۵۲۶ میلادی، کابل به عنوان مرکز رسمی بابر، سازنده امپراتوری گورکانیان بود. بعد از آن تا سال ۱۷۳۸ زیرسلطنت دهلی بود، که نادر شاه و نیروهای افشاریان به گورکانیان حمله کردند. بعد از مرگ نادرشاه در ۱۷۴۷، شهر به دست احمد شاه درانی افتاد که بسیار سریع آنرا در امپراتوری افغان اضافه کرد. در ۱۷۷۶، تیمورشاه درانی کابل را به پایتخت افغانستان مبدل ساخت.
از سال ۱۹۸۰، با شروع جنگ بر ضد اتحاد جماهیر شوروی از سوی مجاهدین، شهر به دست گروههای جنگطلب متفاوتی افتاد. در بین سالهای ۱۹۹۲–۱۹۹۶ که جنگ داخلی میان گروههای مسلح رقیب و مخالف یکدیگر درگرفت و منجر به حکومت چهار ساله طالبان شد؛ هزاران نفر از شهروندان کابل و مردم غیر مسلح کشته شدند و باعث وارد آمدن صدمات جدی به زیر ساختهای کابل و مهاجرت گسترده مردم از کابل و سایر نقاط افغانستان به کشورهای همسایه شد. پس از سقوط طالبان در نوامبر ۲۰۰۱، پس از حمله نیروهای نظامی آمریکا و سازمان پیمان آتلانتیک شمالی(ناتو) به افغانستان، حکومت وقت با همکاری سایر کشورها و سازمانهای بینالمللی فعالیت خود را جهت بازسازی زیر ساختهای از دست رفته کابل آغاز کردهاست؛ اگرچه حملات انتحاری طالبان و دیگر شبهنظامیان روند بازسازی کابل و افغانستان را کند کردهاست و شهر کابل هر از چندگاهی شاهد حملات انتحاری با هدف ضربه زدن به حکومت که جان شماری از شهروندان بی گناه را میگیرد، است. شهر در حال حاضر در حال توسعهسازی جدید است.
تاریخچه کابل:
تاریخ سیاسی پُراز فراز و نشیب کابل همه سیاستمداران جهان را متعجب نموده است چنانچه کابل همیشه میدان جنگ ها و تصادفات بوده و تاریخ با افتخار آن فراموش ناشدنی است .
شهر کابل در دامنهٔ کوه آسمایی و شیر دروازه، به هر دو طرف رود کابل آباد شده و از سطح بحر (دریا) قریب ششونیم هزار فوت ارتفاع دارد.
در زمان قدیم در گرداگرد شهر کابل دیوارهای استواری موجود بود که ارتباط شهر با نواحی آن با هفت دروازه صورت می گرفت، امروز هم آثار دیوارهای شهر بر کوه آسمایی و شیردروازه شاهد استحکام سابقهٔ آن است.
کابل اززمرۀ شهری تاریخی و بسیار کهن است که حوادث روزگار رابسیار دیده و چون بر چهارراه تجارتی شرق و شمال و جنوب وغرب واقع شده، اهمیت تجارتی آن خیلی زیاد است. کابل از حیث قدامت با قدیمی ترین شهرهای بلخ و بامیان همسری داشته و در کتاب ریگودا، نام «کیسبها» برای کابل استعمال شده است .
دره کابل قدمتی ۵٬۰۰۰ ساله دارد. واژه “کابها” (به انگلیسی: Kubhā) در حدود ۵٬۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح در ریگودا و اوستا یاد شدهاست که از دریای کابل یاد کردهاست. ریگودا این شهر با عنوان شهری ایدئال تحسین میکند و تصویری از بهشت در کوههای آن مجسم شدهاست. نظریههای دیگری اظهار میکنند که این شهر در بین ۱۵۰۰ تا ۲۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح تشکیل شدهاست. جایی که کابل واقع شدهاست، پیش از آن که توسط امپراتوری پارسها، هخامنشیان فتح شود بخشی از امپراتوری مادها بودهاست. مرجعی به نام “کابورا” وجود دارد که بهواسطه فرمانروایان امپراتوری هخامنشی (داریوش بزرگ، داریوش دوم و داریوش سوم) تألیف شده، که بعدها پایهای برای استفاده نام کابورا (Κάβουρα) توسط بطلمیوس شد. آنجا مرکز مزدیسنا بود که بعدها با آیین بودا و آیین هندو همراه شد. اسکندر مقدونی این شهر را بعد از غلبه بر امپراتوری هخامنشیان در ۳۳۰ پیش از میلاد تجسس کرده بود اما هیچ نگارشی از آن ثبت نشد زیرا کابل در آن وقت شهری کوچک بود که در مورد آن کسی چیزی نمینوشت. این ناحیه پیش از اینکه به دست شاهنشاهی مائوریا بیفتد، قسمتی از امپراتوری سلوکیان محسوب میشد.
اسکندر اینها را از آریاییها گرفت و زیستگاهی متعلق به خودش ایجاد نمود، اما سلوکوس نیکاتور آنها را به ساندروکوتوس (چاندراگوپتا) در شروط ازدواج مختلف-نژادی و ۵۰۰ فیل سپرد.
پادشاهی هیاطله در ۵۶۵ بعد از میلاد
در دومین سده پیش از میلاددولت یونانی بلخ کابل را از ماوریان گرفته بتصرف خویش درآورد. پس از آن زیردستان آنها امپراتوری هندویونانی شهر را در اواسط سده دوم پیش از میلاد به دست خود گرفتند. باختریها شهر پاروپامیز را نزدیک کابل بنیاد کردند، اما در سده اول پیش از میلاد این شهر به ماوریان افتاد. سیتیها (سکاها) در اواسط دهه اول پیش از میلاد هندویونانیها را از شهر بیرون انداختند اما ۱۰۰ سال بعد با روی کار آمدن شاهنشاهی کوشانشهر را از دست دادند.[۹]
مطابق به تاریخنویسان، نام سانسکریتی کابل کمبوجه میباشد.این نام در نوشتههایی باستانی در کوفس و کوفن ذکر شدهاست. در سده هفتم پس از میلاد ژوانزونگ این نام را به عنوان کافو (به انگلیسی: Kaofu) بررسی کرده بود و اعلام کرد که این به خاطر لقب یکی از چهار قبیله یوئهژیاست که آنها در اوایل مسیحیت در طول کوههای هندوکش به سوی دره کابل مهاجرت کرده بودند. این شهر توسط شاهنشاه کوشان، کوجولا کادفیزسدر سال ۴۵ میلادی فتح شد و جزو مایملاک امپراتوری کوشان تا اواخر سده سومین پس از میلاد محسوب میگردید.
در اطراف سالهای ۲۳۰ پس از میلاد، کوشانیها توسط شاهنشاهی ساسانی شکست خوردند و به همراه با هم بیعتهای ساسانی معروف به هندو-ساسانیان تبدیل شدند. در دوران ساسانیان، شهر با نام «کاپول» در خط پهلوی نامیده میشد. در ۴۲۰ میلادی هندو-ساسانیان توسط قبیله خیانیان که با نام «کیدارایتز» نیز شناخته میشدند، به بیرون رانده شدند که پس از آن در ۴۶۰ با هیاطله تبدیل شدند. آنجا به بخشی از باقیمانده پادشاهی آشینا ازکاپیسا که با نام کابلشاهان نیز شناخته میشود، تبدیل شد.مطابق با تاریخ الهند اثر ابوریحان بیرونی، کابل توسط شاهزادگانی که از تبار ترکها (عثمانیها) بودند اداره میشد که برای ۶۰ نسل ادامه پیدا کرد.
ترکهای کابل و هندوها دیوار بزرگ دفاعی را در اطراف شهر به علت محافظت از مهاجمان آینده ساختند. این دیوار تا به امروز باقیمانده و همچنین به عنوان یک ساحه تاریخی شناخته میشود.
حمله مسلمانان
مقارن ضعف صفاریان از کوهستان شرقی کابل یک قوم دیگر بنای سلطنت را در کابل گذاشت که سرکردهشان را کالاله میگفتند و تا به عصر غزنویان باقی بودند، تا اینکه در سال ۳۴۴ ه.ق ضمیمه سلطنت غزنوی شد. با شروع سلطنت غزنویان شهر غزنه بتدریج اهمیت یافت و کابل عقب ماند. در لشکرکشیهای چنگیز کابل نیز دستخوش چور و چپاول گردید.در سال ۸۱ هجری وقتی مسلمانان به شهر حمله کردند شهر را از طرف دهمَزنگ شگافتند، مسلمانان عرب فاتح شدند و شاه کابل به گردیز رفت ولی بزودی دوباره کابل را بدست آوردند. پس از آن کابل شاهیان ۲۳ بار با اعراب جنگیدند. در بعضی مواقع که ناتوان میگردیدند باج را قبول مینمودند. بدین ترتیب تا سقوط امپراطوری اعراب کابل را در حفاظت داشتند. پس از شکست امویان توسط عباسیان حکمرانهای افغانی وابسته با اعراب در کشور بسر اقتدار آمدند. پس از دولتهای صفاری و طاهری نفوذ اعراب از کشور کم شده رفت اداره کابل نیز به دست حکمرانان محلی افتاد؛ و کابل از شهرت افتاد.
معماری و شهرسازی کابل بسیار زیبا و دقیق است و یکی از شهرهایی است که علیرغم قدمت بسیار، حساسیت زیادی در شهرسازی آن به کار رفتهاست.
بخشهای غربی شهر کابل که در اثر جنگهای داخلی نابود شدهاست.
بعد از آن کابل بدست تیمور و حکمداران او بود تا آنکه دولت تیموری هرات قوت گرفت. بعد از سقوط تیموریان، بابر در اینجا مستقر گردید و کابل دوباره رونق یافت و تا سال ۹۲۳ پایتخت بود و به تعمیر و آرایش آن پرداخت. بابر به کمک مردم این شهر، هندوستان را فتح کرد و پایتخت خود را از کابل بهآگره نقل داد و کابل مرکز ولایت شد. آرامگاه این پادشاه هم در همین شهر است.
وقتی که سلطنت به احمدشاه درانی رسید، وی توجه به کابل نمود. وی در سال ۱۱۴۴ امر احداث یک دیوار بزرگ را در شهر داد. این دیوار در ظرف ۴ ماه آباد گردید. تیمورشاه پس از تنظیم قندهار در سال ۱۱۹۵ ه.ق کابل را پایتخت ساخت و از آن تاریخ تا امروز کابل مرکز و پایتخت افغانستان است.
کابل یکی از قدیمیترین شهرهای دنیاست. در کتاب مقدس ویدا به نام کبه Kabha و در پارچههای اوستا از آن به نام کوبها Kobaha یاد میشود. نویسندگان کلاسیک یونانی آن را کوفن Kophen یا کوفس Kophfs و کووا ثبت کرده و همچنان مردم فارس و ارستو این شهر را خوسپس Khoaspes خواندهاند.
در قرن هفتم میلادی، یک پژوهشگر چینی به نام شونگ چونگ، در نبشتههای خویش مشهور به هیوان سانگ این شهر را کاوفو Kaofu نوشته و چنین برداشت میکند که در حقیقت این شهر زیبا مسما به دریای کاوفو میباشد که از قلب آن میگذرد، وی میافزاید که آریاییان قدیم از لحاظ دینی اهمیتی ویژه به این شهر داده و آن را کوبها اردهستانه Kobaha Urddhastana یا محل بلندپایه گفتهاند. کابل از دیدگاهی کتاب مهاباراتاهندوان، بهشت و جایگاهی تفکر برای خداوندان خوبی بوده و آن را در سانسکریت به نام اردهستانه یا عبادتگاهی مقدس حفظ کردهاند.[نیازمند منبع]
تاریخ نویسان دوره سکندر، کابل را به نام ارتوسپانه Artospana که همان اردهستانه Urddhastana سانسکریت است در تاریخ یونانی قید نموده که پسانها (بعدها) در قرن دوم میلادی این شهر را به نام کابورا Kabura یا قلب پاراپامیزاد نوشتهاند. در دوران شاهنشاهی کوشان بزرگ هنوز هم کابل به نام کاوفو شناخته میشده، که آهسته آهسته به کابورا مسما گردید تا آن زمان که کابل شاهان از آن به نام کابلستان یاد کردند. کابلستان برای چندین قرن پیش و پس از دورهی مسیح، از بامیان و قندهار در غرب تا کوتل بولان و تمام جنوب را در بر میگرفت، که این خطه وسیع به ده علاقهداری تقسیم بوده و شهرهای کابل، غزنی، بامیان، ننگرهار، سوات، پیشاور، اپوکین، بنو و بولر در بر میگرفتهاست.
از تاریخ یونان چنین برداشت میشود که ارتوسپانه یا کابل مرکزی عمده و اصلی در منطقه بوده، که پسان در دورهی تسلط یونان، هرات که سکندریهٔ افغان بود جای آن را اشغال کرد که پسانها (بعدها) شاهزادگان هندوساک آن را بار دیگر احیا کردند. تا آنکه در عصر زنبیلکشاه و زنبورکشاه، لشکر عرب بعد از فتح برقآسای ترکیه و ایران به دروازههای این شهر کوبی، شاهان و کابلیان برای دفاع، دیوار بزرگی به نام شیردروازه در درازنای کوه آسمایی یا آسهماهی بنا کردند که حکایتهای آن تا امروز سینهبهسینه حفظ گردیده. تاریخ مصر به وضاحت مینویسد که لشکر بزرگ اسلام بعد از فتح نیم جهان در شیردروازههای کابلستان به مرتبه بیستوسه بار شکست مطلق دید تا آنکه به مرور زمان کابلیان خود به دین اسلام گرویدند.
کابل در درازنای تاریخ، در احساس چکامهسرایان، در چشم تمدن، در قلب آسیا، در خاطرههای اشغالگران و در ایمان بسا مردم، شهر باارزش و دارنده ویژگیهای مقدس بودهاست. کابل در طول تاریخ بارها زیر تهاجم بیگانه قرار گرفت و به گشتهای متمادی، ویران و آباد گردید، تا بالاخره در سال ۱۷۷۶ تسلط خاندان درانی در قلمرو افغانستان جاگیر شد و تیمورشاه پسر احمدشاه ابدالی، مرکز امپراتوری خود را از قندهار به کابل انتقال داد که پس از آن کابل تا امروز به صفت خانهٔ مشترک و مرکز یگانگی تمام افغانها پابرجا میباشد.
منبع : ویکی پدیا